آشفتگی وضعیت اقتصادی کشور از زمان آغاز تحریمها به اندازهای آشکار و روشن بود که از همان ابتدای سال ۱۳۹۷، بسیاری از کارخانهها، نهادها و شرکتهای خصوصی یا مجبور به تعدیل نیرو شدهاند یا قادر به پرداخت حقوق کارکنان خود نیستند. نگاهی به اعتراضات و اعتصابات کارگری و صنفی از هفت تپه تا اراک و از معلمان تا کارکنان حوزه بهداشت و درمان گواهی بر این ادعاست که سفره مردم کوچکتر شده و هر چه میگذرد نیز نشانی از بهبود وضع موجود در دورنمای وضع اقتصادی کشور مشاهده نمیشود. در این شرایط که فشارهای اقتصادی جامعه را به حالتی از خشم و استیصال رسانده که تنها یک نمونه از آن حوادث آبان ۹۸ است، برخی میکوشند وضع کنونی را «نتیجه مذاکره» و «حاصل برجام» نشان دهند و بگویند نه تنها سیاستی که دولت یازدهم از ۱۳۹۲ با رأی قاطع مردم در پیش گرفت و حاصل آن توافق هستهای و گشایشهای اقتصادی چشمگیر بود، از اساس خطا و غلط است بلکه کشور باید به سیاستی بازگردد که در دورهای ۸ ساله طی سالهای ۸۴ تا ۹۲ به اجرا در آمد و نتیجه آن فاجعهای سیاسی – امنیتی شد که کشور هنوز نتوانسته با پیامدهای آن کنار بیاید. خبرگزاری تسنیم، در یادداشتی با عنوان «هاراگیری نکنیم» در خصوص تلاش رئیسجمهور برای ایجاد گشایش اقتصادی از طریق مذاکره با میانجیگری ژاپن، مذاکره را «استراتژی سوخته» میخواند و مینویسد: «اگر مسیر دولت در گذشته غلط بود و به موضوعاتی مانند اعتراضات گسترده اخیر رسید، تکرار این مسیر این بار از طریق ژاپن خطای مضاعفی است». این اولین بار نیست که رسانههای وابسته به جریان طرفدار تنش با جهان، تلاش میکند که وضعیت امروز کشور و مشکلات اقتصادی را نتیجه برجام و مذاکره نشان دهد. پیشتر حسین شریعتمداری، مدیر مسئول کیهان خطاب به رئیسجمهور نوشته بود که «مذاکره شما درصورت انجام، از یکسو خسارت و فاجعه دیگری نظیر برجام را به ملت تحمیل میکند». نمونههای بیشماری از این قبیل میتوان یافت؛ احد آزادیخواه نماینده نزدیک به پایداری میگوید: «نتیجه مذاکره باخت است»، یا آیتا… علمالهدی از مشهد، نتیجه مذاکره را «برجام لعنتی» میخواند. محسن رضایی نیز روز شنبه ۳۰ آذر نوشت: «نباید شکست در برجام را صرفا در کارنامه یک دولت ثبت کرد بلکه میباید شکست برجام را، شکست یک اندیشه و تفکر غلط در اداره کشور به حساب آورد».
آمار و ارقام چه میگوید؟
رضا نصری، کارشناس و حقوقدان بینالمللی معتقد است «یکی از بزرگترین دروغهای تاریخ معاصر این است که فشار اقتصادی کنونی به ایران محصول مذاکره و دیپلماسی است. اگر نظام سیاسی و افکار عمومی کشور این دروغ را باور کند، بزرگترین آرزوی جریان جنگطلب -از واشنگتن، ریاض، تلآویو تا آلبانی- را برآورده کرده است». او میافزاید: «یک تفکرغلط در واشنگتن و برخی رژیمهای منطقه به دنبال شکست برجام است. تفکری که میگوید شکست برجام برای اسرائیل از اورشلیم مهمتر است! با آن تفکر باید جنگید، نه با تفکری که در ایران بهدنبال رفع تحریم، عادیسازی روابط اقتصادی و تجاری کشور و ایجاد صلح و ثبات در منطقه است». بررسیهای آماری نیز این گفتههای نصری را تأیید میکند. در ابتدای سال ۱۳۹۲، اقتصاد ایران وضعیت فاجعه باری را سپری میکرد؛ رشد اقتصادی به «۷-» درصد رسیده بود و تورم ۶۵ درصدی سفره مردم را کوچکتر از هر زمان دیگری کرده بود. در این شرایط رئیس دولت وقت که تحریمهای شورای امنیت را «کاغذ پاره» میخواند و سیاست خارجی او به شدت از سوی حامیان تنش با جهان، مورد حمایت قرار میگرفت، نهتنها گامی در راستای کاهش تنش با جهان برنمیداشت، بلکه هربار که به سفری خارجی میرفت مردم هراس داشتند که نکند او چیزی بگوید یا کاری کند که ایران ذیل فصل ۷ منشور متحد، با هجوم نظامی روبهرو شود و شرایطی بدتر از آنچه وجود داشت، پدید آید. با تغییر دولت در سال ۹۲ و توافق ژنو که در ۱۰۰ روز اول آغاز به کار دولت انجام شد، آمارهای اقتصادی نیز مسیر متفاوتی را در پیش گرفتند. در ابتدای سال ۱۳۹۶ که دو سال از تصویب برجام میگذشت، فروش نفت ایران به بیش از ۲. ۵ میلیون بشکه در روز رسیده بود، تورم تکرقمی بود و رشد اقتصادی از ۱۲درصد فراتر میرفت. این گشایش اقتصادی ویژه که نتیجهاش حمایت قاطع مردم از دولت روحانی در دور دوم بود تا اواخر سال ۹۶ ادامه داشت که با اعلام غیررسمی خروج آمریکا از برجام در زمستان ۹۶ و بعدتر با خروج یکجانبه این کشور از توافق هستهای در بهار ۹۷ ورق بازگشت و مجدداً مشکلات عجیب اقتصاد ایران سر باز کرد. اکنون و در شرایط تحریم فروش نفت ایران به زیر ۵۰۰ هزار بشکه در روز رسیده، ناامیدی و نارضایتی در جامعه بیداد میکند و چشم اندازی برای بهبود وضعیت اقتصادی در آینده وجود ندارد. با این وجود چرا نتیجه برجام که گشایش و رضایت مردم بود از سوی جریان تمامیتخواه «فاجعه» نامیده میشود اما اصرار بر ادامه شرایط کنونی با تحریم و نارضایتی عمومی یک «دستاورد»؟ آمار و ارقام میگوید جامعه امروز به برجام و دستاوردهای آن به خصوص «رفع تحریم» نیاز دارد و سوق دادن دولت به سوی تحریمهای سازمان مللی، حاصلی جز فاجعه جدید نخواهد داشت.
تنش بیرونی و تغییر فضای سیاست در داخل
«کاسب تحریم» عنوانی است که به برخی طرفداران ادامه تنش با جهان داده میشود؛ افرادی که معتقدند ایران در شرایط تحریم و انزوای اقتصادی میتواند به شکوفایی برسد اما نمیگویند این شکوفایی وعده داده شده، چگونه حاصل خواهد شد؟ تجربه دو دوره تحریم نشان میدهد که کشور به وضعیتی فرسایشی دچار میشود و روزبهروز کار اداره مملکت سختتر میشود، با این وجود یک سری منافعی برای جریانها و اشخاص خاص وجود دارد که آنها ترجیح میدهند تنش پابرجا باشد: منافع اقتصادی و منافع سیاسی! از اقتصاد و بابک زنجانیها که بگذریم، در عالم سیاست با افزایش تنش در خارج فضای داخلی بستهتر میشود؛ ناامیدی حاصل از این موضوع به عاملی تبدیل میشود که از یک سو فعالان سیاسی سرخورده از حضور شوند و مردم نیز رغبتی به نقش آفرینی در انتخابات نداشته باشند. در این شرایط جریانی که همواره با حضور مردم شکست خورده است، پیروز میشود.